اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
بزرگترین نقطه ضعف در بازارهای مالی، ناتوانی در محاسبه ریسک است. شما احتمالا معنای ریسک را خیلی خوب می دانید ولی، به
دلیل اینکه در زندگی واقعی ریسک های مالی معمولا کیلومترها از ما دورند، در بازار سرمایه
متوجه سایه سنگین و نزدیکشان نمی شویم.
شما فکر می کنید سهمی که می خرید مثل خرید خودرو است و نهایت نوسان
منفی اش ۵ یا ١٠ درصد است. باور نمی کنید که سهمی که می خرید می تواند ٩٠٪ قیمتش پایین بیاید. بله حتی تصورش
هم مشکل است.
شما هنوز یاد نگرفته اید طمع تان را کنترل کنید.
برای همین در روزهای مثبت هیجان زده در صف های خرید می روید و بدون
تفکر سهم می خرید. آتش طمع چشم های شما را کور می کند. در حالت پایین آمدن هم
برعکس این فرایند، ترس وجودتان را فرا می گیرد و سراسیمه اقدام به فروش می کنید.
ذات اقتصاد ایران در بقیه بخش ها که شما بیشتر با
آنها مواجه بوده اید، این است که قیمت ها بیشتر بالا می روند و کمتر پایین می آیند. مثلا قیمت مسکن در صد سال گذشته یا بالا رفته یا ثابت مانده یا نهایتا افت
اندکی داشته است. دلار و خودرو هم به همین ترتیب. برای همین الگوی ذهنی شما، از ابتدا
اشکال دار و دچار سو گیری است. فکر می کنید بازار سهام هم از همین الگو پیروی می
کند. اصلا و ابدا.
مهمترین رکن استراتژی یک معامله گر موفق باید بقا باشد
شما یک عمر فرصت دارید تا در
بازار سهام میلیاردر شوید، به شرطی که یاد بگیرید زنده بمانید. شما نمی توانید
قهرمان شنای المپیک شوید، مادامی که شنا کردن نمی دانید. پس در گام نخست اولین و
مهمترین فکر شما باید این باشد که : چگونه در بازار زنده بمانیم؟
برای چند ماه ریسک پذیریتان را به سمت صفر هدایت
کنید. باور کنید ریسکی که اکثر شما در روزهای اول ورود به بازار سرمایه بر می دارید
چند برابر ریسکی هست که یک حرفه ای بعد از ١۵ یا ۲۰ سال کار ممکن است بر دارد.
زیرا معامله گر حرفه ای آموخته است که کافی است تا حرکت بزرگ بعدی
بازار زنده بماند.
ریسک را چطور می توان کنترل کرد؟
● برای این کار روش های مختلفی وجود دارد و مشاوران مالی هرکدام از زاویه
ای آن را بررسی کردند. مثلا برخی متخصصین مالی توصیه می کنند تک سهم نخرید و سبدی
از سهام داشته باشید. اینطوری اگر جایی شکست خوردید جای دیگر پیروز می شوید و
… .
● برخی دیگر می گویند باید به متخصصین مالی در شرکت های مشاور سرمایه
گذاری و صندوق های سهام رجوع کرد.
من با این روش ها مخالف نیستم ولی در عمل عده کمی
این توصیه ها را می پذیرند و عملیاتی می کنند ( به هزار دلیل که از حوصله هم من هم
شما خارج است) کم اند.
نسخه عامیانه که می توان برای کنترل ریسک پیچید این
است که حجم و مقداری از پول خود
را سهام بخرید که هر روز مجبور نباشید آنرا چک کنید و به قول معروف فنجان چایی در دستان شما نلرزد و ضرر احتمالی روان و زندگی شما را فلج نکند.
چند توصیه نهایی:
● تا شش ماه فقط به بقا
فکر کنید. اگر شش ماه دوام بیاورید، آرام آرام اوضاع بهتر می
شود. می دانم برای شروع محاسبه و فهم ریسک دشوار است برای همین پیشنهاد می کنم
سهمی که می خرید بین ٨٠ شرکت برتر بازار از نظر نقد شوندگی و سایز باشد.
● توصیه می کنم به سود
شرکت ها توجه کنید. داستان هایی که قرار است فلان
شرکت زمین بخرد و فلان شود و بهمان شود را فعلا کنار بگذارید. سود شرکت ها را با
سود بانکی مقایسه کنید. بازده مورد انتظارتان را فضایی انتخاب نکنید. از خرید
سهامی که سال گذشته زیان کرده اند یا سود کمی داشته اند فعلا پرهیز کنید.
● فریب کانال ها و
داستان سرایی های مجازی را نخورید. حساب خیلی از افرادی
که پشت این کانال ها نشسته اند، میلیون ها تومان منفی است.
● مطالعه کنید. فکر کنید. برای خودتان بنویسید.
سعی کنید هر روز درس های تازه بیاموزید.
● بازار سرمایه جای
مناسبی برای هیجان طلبی نیست. اگر برای تخلیه هیجان به کازینو های کشورهای اطراف
بروید موفق تر خواهید بود تا اینکه چشم بسته خرید و فروش سهام کنید.
● باز هم می گویم. هدف
اصلی تان باید بقا باشد، هر روز، قبل از هر معامله به خودتان بگویید: باید در
بازار باقی بمانم و از خرید سهامی که این بقا را به خطر می اندازد به شدت دوری
کنید.
● قبل از ورود به معامله
ضرر احتمالی را بسنجید و برای آن برنامه ریزی
داشته باشید و به حد ضرری که مشخص می کنید پای بند باشید. گرچه در بورس تهران به
خاطر تشکیل صف های فروش عملا نمی توان حد ضرر قائل شد ولی با این حال پیش بینی های
لازم را داشته باشید.
ارسال نظرات